گفتگو از ” ال ” بود و صدای پاوراتی در اوجِ پروازِ یک کلاغ
دوستی که علاقه اش به کلاغ و بوی قهوه کارش را از جستجو ، به دریافتن رسانده بود ، شعری را نقل کرد ……
کلاغ ها نگاهشان
عمیق و شاعرانه است
میان هر سکوتشان
هزار و یک ترانه است
به اعتقاد من، کلاغ
قدیمی و عتیقه است
دلی که با کلاغ نیست
چقدر بی سلیقه است
نباید از کتاب دل
کلاغ را قلم گرفت
نباید این سیاه را
حقیر و دست کم گرفت
پرنده عجیبی است
نجیب، اصیل و باوقار
علاقه دارد اوبه برف
به روی قله چنار
برای گفتن از کلاغ
دلم میان باغ هاست
چقدر غصه های من
به شکل این کلاغ هاست
(ناصر کشاورز)
دیدگاهتان را بنویسید