نویسنده: میشل پوئش – بریژیت لابه
مترجم: ترانه وفایی
سال نشر: 1388
تعداد صفحات: 48
شابک: 0-3-90099-600-078
نوبت چاپ: دوم
تصویرگر: ژاک عزم
گرافیک: فاطمه رئوف پی
نسخه صوتی: دارد
نویسنده: میشل پوئش – بریژیت لابه
مترجم: ترانه وفایی
سال نشر: 1388
تعداد صفحات: 48
شابک: 0-3-90099-600-078
نوبت چاپ: دوم
تصویرگر: ژاک عزم
گرافیک: فاطمه رئوف پی
نسخه صوتی: دارد
وزن | 150 گرم |
---|---|
ابعاد | 19 × 13 سانتیمتر |
سیدی |
دارد |
60,000 تومان
همهچيز با زمان دچار تغيير و تبديل ميشود، آنقدر كه گاهي ميتواند آدم را بترساند. در زندگي بسياري از ما اين مهم نيست كه چگونه زمان را پركنيم بلكه هدف فقط پر كردن زمان است. شايد به همين دليل اغلب، ديگران براي ما تصميم ميگيرند و ما ديگر «وقت آزاد» كه خودمان براي خودمان تصميم بگيريم، نداريم. اين مسئله باعث ميشود تا دريابيم كه وقت طلاست و از هر لحظة كوتاه بايد براي تفكر، تامل و رسيدن به خواستهها و اهداف خود استفاده كنيم. نگارنده در اين كتابچه سعي دارد مخاطبان را با نگرشي نو نسبت به زندگي آشنا سازد و پاية مبحث اصلي كتاب، استفادة صحيح از زمان است. مطالب كتاب قابليت اجرا در كارگاههاي آموزشي را نيز دارد.
———
———
او حضوریست جهان شمول... در پی حذف تمام مرزها و دیوارها. در گذر از تمام زمانها و فضاها و گاه در میان این متنِ آهنگین همسفر با نامهای آشنا... مارسل پروست، ژان پل سارتر و ... در این سفر شگفتآور باید همراهش شد. همراهِ او!
از متن کتاب: ➖ 🔸 ويزايي براي ورود براي او در نظر گرفته نشده است. حتي به اتحاد كشورها و عدم اتحاد آنان توجهي ندارد. مواظب است. جاي بچهها را خوب ميشناسد. بوي چمن را كه حس ميكند ميداند كجا برود. از تمدن شهري با خبر بود. از باستان شناسها در مورد بناهاي تاريخي پرسيده بود. از الههها كه صحبت شد، به الهه باران كه رسيد مكث كرد. بوي باران را ميشناخت. او يكسره رفت و آمد ميكند.---------
---------
---------
---------
بخشی از متنِ کتاب قصه های سفید : همه جا از کاغذ پُر بود. کاغذهایی که با جوهرهای مختلف سیاه شده بودند. قلمش را برداشت. بر کاغذ سفید گذاشت. کاغذ منتظر قلم. قلم منتظر نگارنده ی سطرها. و واژه ها منتظرتر.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.