نویسنده: ترانه وفایی
اجرای جلد: نجمه فامیل دشتی
سال نشر: 1397
تعداد صفحات 152
شابک: 978-600-5810-49-3
نویسنده: ترانه وفایی
اجرای جلد: نجمه فامیل دشتی
سال نشر: 1397
تعداد صفحات 152
شابک: 978-600-5810-49-3
وزن | 300 گرم |
---|
65,000 تومان
20 عدد در انبار
آن روزها نمیدانستم در حال خلق خاطرهام. ولی فرقی هم نمیکرد. من همان کاری را میکردم که در توان داشتم. الان هم برای تعریف خاطره، همین کار را میکنم. کاش بتوانم همهی آن لحظات را همانگونه که حودم در حال دوباره زیستنشان هستم، بازگو کنم… آن طور که خاطرهی شما نیز بشود. اگر ان برای شما اتفاق افتاد، شما هم برای دیگران نقلش کنید. بگذارید خاطرهی من و شما، خاطرهی آنها نیز بشود و… (پشت جلد کتاب چشم ها نبودند )
وقتی گرسنه تفکریم
این مجموعه به شیوه ای شیرین و به طور مستقیم افکار جدیدی را در ذهن ما ایجاد می کند و به ما کمک می کند به سوال های مهمی که در ذهن داریم بهتر فکر کنیم.عادی بودن و عادی نبودن
بابا بوی سوختگی می آید. عادی نیست، «چرا عادی است»، یادم رفته گوشت را از فر در بیاورم. نگاه کن برف می آید! در بهار عادی نیست! چه چیزی عادی است و چه چیزی عادی نیست؟---------
---------
بخشی از متنِ کتاب قصه های سفید : همه جا از کاغذ پُر بود. کاغذهایی که با جوهرهای مختلف سیاه شده بودند. قلمش را برداشت. بر کاغذ سفید گذاشت. کاغذ منتظر قلم. قلم منتظر نگارنده ی سطرها. و واژه ها منتظرتر.او حضوریست جهان شمول... در پی حذف تمام مرزها و دیوارها. در گذر از تمام زمانها و فضاها و گاه در میان این متنِ آهنگین همسفر با نامهای آشنا... مارسل پروست، ژان پل سارتر و ... در این سفر شگفتآور باید همراهش شد. همراهِ او!
از متن کتاب: ➖ 🔸 ويزايي براي ورود براي او در نظر گرفته نشده است. حتي به اتحاد كشورها و عدم اتحاد آنان توجهي ندارد. مواظب است. جاي بچهها را خوب ميشناسد. بوي چمن را كه حس ميكند ميداند كجا برود. از تمدن شهري با خبر بود. از باستان شناسها در مورد بناهاي تاريخي پرسيده بود. از الههها كه صحبت شد، به الهه باران كه رسيد مكث كرد. بوي باران را ميشناخت. او يكسره رفت و آمد ميكند.---------
---------
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.