توضیحات
نویسنده: دیدیه لوی
مترجم: ترانه وفایی
تصویرگر: تیزیانا رومانین
سال نشر: 1399
شابک: 9-76-5810-600-978
تعداد صفحات: 32 صفحه
نویسنده: دیدیه لوی
مترجم: ترانه وفایی
تصویرگر: تیزیانا رومانین
سال نشر: 1399
شابک: 9-76-5810-600-978
تعداد صفحات: 32 صفحه
90,000 تومان
بخشی از یادداشت ترانه وفایی مترجم اثر در ابتدای کتاب:
کافکا، کافکای خالق گرگوار سامسا در کتاب مسخ، که همواره مسخم کرده. وعروسک، که عنصری جدی در «زندگیِ کردن »های کودکیم به شمار می رفت. عروسک های من یک اجتماع داشتند با تمام اجزای آن. بازی با عروسک ها امری جدی در زندگی من ب هشمار می رفت. آن ها خیلی جدی و کوشا، جهان بینی مرا شکل می دادند! یکی و دو تا هم نبودند!
روزگاری دیگر شد و من، در سفری، کتابی دیدم مختصر و مصور که همهی این افراد در آن جمع شده بودند. عنوانش: کافکا، دورا، دختر کوچولو و عروسکش. همان داستان. نامههای کافکا. اما به قلم دیدیه لویه و تصاویر تیزیانا رومانین. به آن ها ملحق شدم و پس از گذشت چند سال، این کتاب را ترجمه کردم تا شما را هم به طرف آن جمع بکشانم.
---------
---------
بخشی از متنِ کتاب قصه های سفید : همه جا از کاغذ پُر بود. کاغذهایی که با جوهرهای مختلف سیاه شده بودند. قلمش را برداشت. بر کاغذ سفید گذاشت. کاغذ منتظر قلم. قلم منتظر نگارنده ی سطرها. و واژه ها منتظرتر.---------
---------
جلد صفر از مجموعه داستانهای فلسفی جهان
از مقدمهی کتاب اولین کتاب خردمندی من : از كودكيم، جملات زيبا را جمع مي كنم مانند برخي كه تمبر يا پروانه جمع مي كنند. با احساس اين كه آن جملات، قطعات جورچيني هستند كه جور شده، و اين جورچين نه تنها تمام خرد دنيا را شامل مي شود بلكه پاسخ همه ي پرسش هايي را هم كه مي كند، خودش دارد.از كجا مي آيم؟ ما كه هستيم؟ دوست داشتن چيست؟ چرا مرگ؟ معناي زندگي چيست؟ بعدها، من چه مي شوم؟...ديگراني قبل از من در موردش فكر كرده اند. دانشمند، متفكر، فيلسوف، طنز پرداز...در چين، يونان، امريكا يا پاتاگونيا! چرا خودم را از يافته هاي آن ها محروم كنم، وقتي آن ها اين جا هستند، در دسترس؟او حضوریست جهان شمول... در پی حذف تمام مرزها و دیوارها. در گذر از تمام زمانها و فضاها و گاه در میان این متنِ آهنگین همسفر با نامهای آشنا... مارسل پروست، ژان پل سارتر و ... در این سفر شگفتآور باید همراهش شد. همراهِ او!
از متن کتاب: ➖ ويزايي براي ورود براي او در نظر گرفته نشده است. حتي به اتحاد كشورها و عدم اتحاد آنان توجهي ندارد. مواظب است. جاي بچهها را خوب ميشناسد. بوي چمن را كه حس ميكند ميداند كجا برود. از تمدن شهري با خبر بود. از باستان شناسها در مورد بناهاي تاريخي پرسيده بود. از الههها كه صحبت شد، به الهه باران كه رسيد مكث كرد. بوي باران را ميشناخت. او يكسره رفت و آمد ميكند.---------
---------
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.