بخشی از کتاب داستان های فلسفی جهان 1 با صدای ترانه وفایی: نابینا و فلج

نابینا و فلج در یکی از شهرهای آسیا، دو بدبخت زندگی می کردند. یکی نابینا بود و دیگری از پا فلج. هر دوی آن ها بی چیز بودند. آن قدر بی چیز که هر روز به درگاه خدا برای گذراندن زندگی دعا می کردند. چنین زندگی بی لطفی چه فایده دارد؟ روزی اتفاقی افتاد. مرد نابینا که برای گدایی […]
کارگاه – استفاده از زمان و هدر دادنش

– کتاب را بردارید و فهرستش را یکی از شما با صدای بلند بخواند. یعنی اول فهرست را بچشید! – از اول کتاب یک فصل بخوانید. یکی از شما با موافقت همه. -کسی که خوانده ، از دیگران بپرسد آیا متوجه نکته ی جا لبی شده اند؟ اگر بله، مطرح کنند اگر نه، همگی با […]