مطالعه جدیدی که در مجله تولید پاک تر منتشر شده است، انتخاب های غذایی را در زمینه پنج ویژگی شخصیتی بزرگ در ایالات متحده و نروژ بررسی می کند.
محققان یک نظرسنجی آنلاین از ویژگیهای شخصیتی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و انتخابهای غذایی انجام دادند. نروژ و ایالات متحده به دلیل مقیاس های بسیار متفاوت بیوتکنولوژی، کشاورزی و حمایت از مزرعه، الگوهای مختلف مصرف مواد غذایی و قوانین واردات بین این دو مفهوم برای مقایسه انتخاب شدند.
معرفی
ویژگیهای شخصیتی، که معیارهایی برای نحوه تفکر، احساس و عمل یک فرد هستند، به روشهای مختلفی از جمله فهرست پنج بزرگ (BFI) طبقهبندی شدهاند. BFI شامل باز بودن به تجربه، وظیفه شناس، برونگرا، موافق و روان رنجور (OCEAN) است.
OCEAN با نحوه رفتار یک فرد در مورد غذا و انتخاب غذا مرتبط است. اینها شامل نگرش به غذا از سطح تولید به بعد است.
تحقیقات قبلی نشان میدهد که باز بودن و سازگاری با انتخابهای بهتر رژیم غذایی و پایداری غذا مرتبط است. در مقابل، روان رنجورخویی و برونگرایی بیشتر با انتخاب های غذایی ضعیف مرتبط بود.
نگرش کلی به غذا به طور مستقیم با انتخاب مواد غذایی در رابطه با ایمنی، وضعیت تغذیه، وضعیت طبیعی، اثرات زیست محیطی، راحتی، منشاء، انصاف، ارزش غذایی سنتی، طعم و ظاهر و قیمت مرتبط است. اینها به ده ارزش اساسی انسانی تشریح شده توسط شوارتز شباهت دارند که برخی از آنها عبارتند از خیرخواهی، همنوایی، لذت گرایی، امنیت، قدرت و خود هدایتی.
مطالعات قبلی نشان دادهاند که مصرفکنندگان آمریکایی ایمنی را در اولویت قرار میدهند و پس از آن هزینه، طعم، سلامت و تغذیه را در نظر میگیرند که در طیفی از محصولات گوشتی و شیر ثابت میمانند. قابل ذکر است، این پاسخ دهندگان برای رفاه حیوانات، بهداشت محیط، منشاء غذا یا راحتی ارزش چندانی قائل نبودند.
در نروژ، ایمنی همچنان در صدر فهرست اولویت ها در چنین مطالعاتی قرار داشت، در حالی که قیمت ششمین عامل مهم در تصمیم گیری های غذایی در نظر گرفته شد.
غذای تولید شده محلی تنوع زیستی را ارتقا می دهد، از رفاه حیوانات محافظت می کند و انعطاف پذیری را افزایش می دهد. برعکس، محصولات تولید شده در سطح جهانی مقرون به صرفه تر هستند.
محصولات گوشتی در کشورهایی که زمین کمتری برای کشت غلات و مرتع در دسترس است، به افزایش کیفیت تغذیه کمک می کند. با این حال، کشاورزی نشخوارکنندگان انتشار دی اکسید کربن (CO۲) را افزایش می دهد. قابل ذکر است که شیوه های پرورش گوشت در این کشورها در مقایسه با ردپای کربن واردات محصولات غذایی گیاهی در مقیاس کافی پایدارتر است.
مطالعه چه چیزی را نشان داد؟
محققان شش بخش را بر اساس ویژگی های شخصیتی و ویژگی های اجتماعی-اقتصادی شناسایی کردند که با ارزش های پیش بینی کننده انتخاب های غذایی مرتبط بود.
هم نروژ و هم در ایالات متحده افرادی متعلق به بخشهای مختلف از جمله بخشهای سلامت، نوعدوست، منطقی و لذتگرا هستند. نروژی، به جای افراد آمریکایی، به بخش های طبیعی و رفاهی تعلق داشت. در مقابل، دو بخش منحصر به فرد ایالات متحده، از جمله ایمنی و نامشخص، شناسایی شدند.
جمع بندی
ایمنی، سلامت و نوع دوستی حدود ۲۰ درصد از پاسخ دهندگان را تشکیل می دهند. در مقایسه، بخشهای منطقی و لذتگرایانه در حدود ۱۵ درصد کوچکتر بودند. در بین ۱۲ ارزش غذایی، ایمنی در رتبه اول قرار گرفت و ۷۴ درصد از پاسخ دهندگان آن را به عنوان ارزش غالب ذکر کردند.
بخش سلامت شامل پاسخ دهندگانی است که به ایمنی و به دنبال آن تغذیه، غذای طبیعی و طعم اهمیت می دهند. به طور مشابه، بخش نوع دوستی، که در آن مردم عمدتاً بر ایمنی غذا تمرکز میکردند، علاوه بر ارزشگذاری برای رفاه حیوانات و عدالت، غذای طبیعی با تأثیرات محیطی ملایم را نیز میخواستند.
در بخش منطقی، پاسخ دهندگان غذاها را بر اساس طعم و قیمت انتخاب کردند و دو برابر بیشتر از ایمنی مواد غذایی به این عوامل اهمیت دادند.
بخش طبیعی شامل پاسخ دهندگانی بود که برای منشأ غذا ارزش قائل بودند، همانطور که با بیزاری شدید آنها از غذای اصلاح شده ژنتیکی (G.M.)، غذای طبیعی و ایمنی نشان می دهد. بخش رفاه، که عمدتاً بر داده های رفاه حیوانات متمرکز بود، ۱۲٪ از پاسخ دهندگان را تشکیل می داد.
بخش لذتگرایانه ۱۰ درصد از پاسخدهندگان را تشکیل میدهد و سلیقه را بر ایمنی به هر قیمت یا ناراحتی ترجیح میدهند. این بخش به عنوان بخش مرجع برای مقاصد مقایسه انتخاب شد.
ویژگی های اجتماعی و اقتصادی و انتخاب های غذایی
در مقایسه با بخش لذتگرا، زنان در بخشهای ایمنی، سلامت، نوع دوستی یا منطقی از مردان بیشتر بودند.
افرادی که تحصیلات دانشگاهی داشتند در بخش بهداشت سه برابر و در بخش نوع دوستی یا منطقی دو برابر بیشتر بودند. به طور مشابه، افرادی که تحصیلات دانشگاهی داشتند ۶۰ درصد کمتر در بخش منطقی قرار داشتند.
افرادی که درآمد بالایی داشتند دو برابر بیشتر در بخش سلامت قرار داشتند.
بخش رفاه با افزایش سن کاهش می یابد و شانس عضویت هر سال ۴ درصد کاهش می یابد. پاسخ دهندگان مسن تر در ترجیحات خود با ۵ درصد کمتر در هر سال نامشخص تر بودند، اما ۳ درصد بیشتر احتمال داشت که با هر سال اضافی در بخش منطقی قرار بگیرند.
افرادی که با سبک زندگی مبتنی بر مزرعه مرتبط هستند، چهار برابر بیشتر در بخش طبیعی و دو برابر بیشتر در بخش نوع دوستی قرار می گیرند تا در بخش لذت گرا. احتمال حضور این افراد در بخش نامشخص نیز دو برابر بود.
چگونه شخصیت بر انتخاب غذا تأثیر می گذارد
با باز بودن بیشتر نسبت به تجربیات جدید، شانس عضویت رفاه یا نوع دوستی برای هر افزایش انحراف معیار (S.D.) بیش از ۶۰ درصد افزایش یافت. به همین ترتیب، توافق پذیری برای هر S.D ۵۰٪ افزایش یافت. افزایش در بخش های طبیعی، رفاهی یا نوع دوستی.
برونگرایی به طور معکوس با رفاه یا نوع دوستی مرتبط بود، با کاهش ۳۰ درصدی شانس عضویت در هر S.D. بالا آمدن.
آمریکا در مقابل نروژ
مصرف کنندگان آمریکایی بیشتر نگران ایمنی مواد غذایی بودند که در یک بخش نروژی و چهار بخش ایالات متحده غالب بود. قیمت مواد غذایی در نروژ کمتر تعیین کننده بود، احتمالاً به دلیل برابری اقتصادی بیشتر. برعکس، هر دو بخش منطقی و لذتگرا در درجه اول بر هزینه محصولات غذایی خود متمرکز بودند.
حدود ۱۷ درصد از پاسخ دهندگان در ایالات متحده که بخش نامشخص را تشکیل می دادند، هیچ ارزش غذایی خاصی را بالاتر از سایرین ارزش قائل نبودند.
ایمنی تقریباً در همه بخشها اولویت اصلی است و تحقیقات قبلی را تأیید میکند. انصاف همچنین یک ارزش مهم در نروژ بود، در حالی که هر دو کشور طبیعی بودن، هزینه های زیست محیطی و رنج حیوانات را به عنوان ارزش های اصلی خود منعکس می کردند.
مصرف کنندگان منطقی برای طعم و مزه و قیمت دو برابر ایمنی در نروژ ارزش قائل هستند. با این حال، این در ایالات متحده صادق نبود، جایی که قیمت و ایمنی بزرگترین نگرانی در این بخش است. مصرف کنندگان منطقی نیز به شدت بر رفاه حیوانات متمرکز بودند، در حالی که طعم و مزه اولویت اصلی نبود.
روان رنجوری با ارزش غذایی در هیچ یک از کشورها ارتباطی نداشت. با این حال، در نروژ، کسانی که علاقه بیشتری به چیزهای جدید داشتند، بیشتر در بخش نوع دوست بودند، که به ایمنی و رفاه حیوانات همراه با دریافت غذای طبیعی و پایدار و حفظ عدالت اهمیت می داد.
مطالعات اخیر نشان داده است که این نوع باز بودن با تمایل به پرداخت برای غذای ارگانیک همراه است. در ایالات متحده، چنین باز بودن بیشتر با بخش های بهداشت یا منطقی مرتبط است.
این افراد همچنین بیشتر در بخش رفاه در نروژ بودند، بخشی که در برون گرایی ایالات متحده یافت نشد در این مطالعه نشان داده شد و برخی تحقیقات قبلی با ارزش های غذایی لذت گرا در نروژ مرتبط است، اما در ایالات متحده نه.
چه پیامدهایی دارد؟
تعریف هر بخش بر اساس ویژگی های شخصیتی و ویژگی های اجتماعی-اقتصادی مهم است و ممکن است بازاریابی غذاهای مبتنی بر پایداری را تسهیل کند. چنین بخشهایی شامل مصرفکنندگانی میشوند که به پایداری محیطزیست، عدالت و رفاه حیوانات توجه دارند.
بیشتر تأثیر ویژگیهای شخصیتی با گشودگی به تجربه و توافقپذیری مرتبط بود، که به جای اشتهای لذتپرستانه، به نفع منافع اجتماعی است.
چنین شناختی از روابط غذا-شخصیت ممکن است با ایجاد نگرش های مثبت، قصد خرید و خرید واقعی به فروش غذای پایدار به افراد بیشتری کمک کند.
ترجمه ی شیوا زکی پور
منبع: مقاله دکتر لیجی توماس، مجله Medical New
حالا ارتباط این مقاله جالب با انتشارات او در چیست؟!
به احتمال زیاد شما نیز انیمیشن معروف و اسکار بردهی «موش سرآشپز» یا رتتوی را دیدهاید. انتشارات او سالها پیش متن این داستان را با تصاویر بی نظیر گرافیکی و به صورت کتابی که گوشهی آن واقعا جویده شده بود منتشر کرد!!! چرا ظاهر کتاب اینطور بود؟
چون همانطور که در انیمیش و کتاب آمده و بر اساس همین مقاله، آنچه میخوریم میتواند بخشی از شخصیت ما را نمایش دهد یا بسازد. ما هم مثل شما دوست داریم کتاب بخوریم!