ریچارد براتیگان ( Richard Brautigan) نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۵ به دنیا آمد. از او ۹ رمان، یک مجموعه داستان و چندین دفتر شعر منتشر شده است. رمان صید قزل آلا در آمریکا اولین و شناخته شدهترین اثر اوست.
از دوران کودکی ریچارد براتیگان اطلاعات زیادی در دسترس نیست اما ظاهراً دوران کودکی سختی را پشت سر گذشته است. پدرش پیش از به دنیا آمدن او، خانواده را ترک کرد و پس از آن که خبر درگذشت او را خواند، تازه متوجه شد پسری به نام ریچارد داشتهاست. خواهرش باربارا در بارهٔ دوران کودکی ریچارد براتیگان میگوید:
او شبها را به نوشتن میگذراند و تمام روز را میخوابید. اطرافیان خیلی اذیتش میکردند و سر به سرش میگذاشتند. آنها هیچوقت نفهمیدند که نوشتههای او چهقدر برایش مهم هستند.
در ۱۹۵۷ سالی که ریچارد براتیگان در بیست و دو سالگی با ویرجینیا دیون آدلر ازدواج کرده، سه سال بعد در ۲۵ مارس ۱۹۶۰ دخترش ایانت به دنیا آمد. تابستان سال بعد برای ریچارد براتیگان نقطهٔ عطف محسوب میشود. در تابستان ۱۹۶۱ به همراه همسر و کودک خردسالش به آیداهو رفت و زندگی در چادر کنار رودخانههای پر از قزلآلای آنجا را تجربه کرد و رمان صید قزلآلا در آمریکا را نوشت. این رمان شش سال بعد در ۱۹۶۷ منتشر شد و ریچارد براتیگان را که در فقر مطلق بسر میبرد و حتا در تامین غذای روزانه دچار مشکل بود از نظر مالی نجات داد.
صید قزل آلا در آمریکا یک رمان پست مدرن است. ریچارد براتیگان در این اثر که شاهکار او محسوب می شود نگارش داستان را تکه تکه پیش برده است که هر تکه را می توان به عنوان بخشی جدا در نظرگرفت و به این دلیل ظاهر این رمان شبیه مجموعه داستان کوتاه است و داستان ها را می توان مستقل از همدیگر و بدون در نظر گرفتن ترتیب آنها خواند. نشانه هایی از قبیل داشتن یک فرزند خردسال و مسافرت با شریک زندگی که در بخش های مختلف کتاب آمده سبب می شود به راحتی نتیجه گرفت که راوی در بخش های مختلف داستان یک نفر است. ضمنا نقل تکرار شده داستان درباره فردی با نام کوتوله صید قزل آلا در آمریکا که به گفته راوی یک الکلی آس و پاس است را می توان به عنوان رد پای راوی یکسان در همه داستان ها در نظر گرفت. با هم در نظر گرفتن کل رمان از راوی داستان که صید قزل آلا را در مکان ها و زمان های مختلف نقل می کند و حوادث مختلفی برایش پیش می آید داستان را بهتر در ذهن خواننده جا می اندازد.
چاپ رمان “در قند هندوانه” باز هم، اسم ریچارد براتیگان را به سر زبان ها انداخت و کتاب شعر “لطفا اين کتاب را بکاريد” در بازار ناياب شد. اين کتاب که هر جلدش شامل بذر گياهی بود با شعری در ضميمه، جزو کلکسيون کلکسيونرها شد.
زندگی و مرگ ریچارد براتیگان مانند آثارش بسیار پرفراز و نشیب و متفاوت و غیرمنتظره بود. او در فصل شکار همیشه به مونتانا میرفت و با دوستاناش به شکار میپرداخت هر چند او هیچوقت نمیتوانست به موجود زندهای شلیک کند و بیشتر ادای شکارچیان را در میآورد. در فصل شکار ۱۹۸۴، ریچارد براتیگان به مونتانا نرفت. دوستاناش نگران شدند. امکان تماس با او وجود نداشت به همین دلیل پلیس شهر بولیناس در شمال کالیفرنیا که محل زندگی ریچارد براتیگان بود را خبر کردند. در ۲۵ اکتبر ۱۹۸۴ پلیس در خانهٔ ریچارد براتیگان را شکست و یک بطری مشروب و یک تفنگ کالیبر ۴۴ کنار جسدش پیدا کرد. بنابر اظهار نظر پزشکی قانونی: او «ایستاده رو به دریا پشت پنجره» به شقیقهاش شلیک کرده است.
برخی از نمونه شعرهای ریچارد براتیگان :
وقت سوار شدن به اتوبوس
شدیدن به تو فکر می کردم
۳۰ سنت کرایه را دادم
گفتم: دو نفر!
یادم نبود تنها هستم!
همه ی دختران باید
شعری داشته باشند، که برای آنان نوشته شده باشد
حتـا اگر لازم باشد برای این کار
آسمان به زمین بیاید.
یک واژه
در انتظار
بهمنی می شود
از واژگانی بیشتر،
آنگاه که
در انتظار
زنی هستی.
این روزها انسان ها بر روی ماه گام می زنند
و رد پاهایشان را مثل کدو
روی آن دنیای مرده می کارند.
در حالی که روی همین زمین زنده
در سال بیشتر از سه میلیون نفر از گرسنگی می میرند.
ما همدیگر را می بینیم، تلاش مان را هم می کنیم،
اما چیزی رخ نمی دهد.
بعد از آن، هر وقت همدیگر را می بینیم
شرمنده ایم و روی مان را از هم بر می گردانیم.
ریچارد براتیگان
صید قزل آلا در آمریکا